حدیث عشق تو را در ازل سروده خدا
به نام حضرت چشمت غزل سروده خدا
به راویان تو در هر کرانه عیدی داد
برای گفتن تو در ترانه بیتی داد
و بیت بیت تورا دسته کرد با مویت
تمام شعر تبرک شد از بویت
بچرخ ،رقص قلم در میان دست تو است
تمام صفحه ی امشب خراب و مست تو است
ورق زدی به قناری شبی که جاری بود
نوید هر قدمت رستن بهاری بود
سرود و نغمه ی تو قطعه قطعه شد آواز
شبیه قصه ی آوازی الهه ی ناز
خدا سرود تورا راوی تو من بودم
برای خواندن این شعر از تو ممنونم
نظرات شما عزیزان:
|