نويسندگان



آثار تاريخي يك عاشق



دوستان عاشق تنها



دوستان عاشق



وضعیت من در یاهو



آمار وب



طراح قالب:



موزیک و سایر امکانات





هرچه

هر چه بينا چشم درد آشنايي بيشتر بيشتر
هر چه سوزان عشق رنج بي وفايي بيشتر
هر چه جان كاهيده تر نزديكتر پايان عمر
هرچه دل رنجيده تر زندان هستي تنگ تر


[+] نوشته شده توسط زوبير در 8:56 | |







يك نامه ام

عکس عاشقانه - زوج های عاشق (4)

يك نامه ام، بدون شروع وبــــدون نام
امروز هـم مطابق معمـــــول ناتمــــام
خوش كرده ام كنار تو دل وا كنم كمی
همسايه ی هميشه ی نا آشنا؛ سلام!!
ازحال و روز خود كه بگويم، حكايتی است
يك صفحه زندگانی بی روح و كم دوام
جــويای حال از قلــم افتاده ها مباش
ايام خوش خيالی و بی حالی ات، به كام!
دردی دوا نمی كنــد از متن تشــنه ام
چيزی شبيه يك دل در حــال انهــــدام
در پيشگــاه روشــن آييــنه می زنـــم
جامی به افتخــــار تو با بــاد روی بــام
باشد برای بعد اگر حرف ديگری است
تا قصه ای دوباره از اين دست، والسلام!


[+] نوشته شده توسط زوبير در 14:7 | |







رنگ مهتاب نبود

رنگ مهتاب نبود
رنگ شب بود و سکوت
که گره های ترک خورده ی عشق
روی تابوت زمان نقش شدند
من نتوانستم که گره ها را باز کنم
چون مرا در قفس دیگری از عشق بینداخت به دام
و تو آزاد و رها ، در تپش پنجره ها غرق شدی ، رنگ تقصیر نداشت
دست خلاق هنرمند جهان قصه ی ما را روی یک بام کشید


[+] نوشته شده توسط زوبير در 14:3 | |







سراپااگر

عکس عاشقانه - زوج های عاشق (4)

 سراپا اگر زرد و پژمرده ايم
ولي دل به پاييز نسپرده ايم
چو گلدان خالي، لب پنجره
پر از خاطرات ترك خورده ايم
اگر داغ دل بود، ما ديده ايم
اگر خون دل بود، ما خورده ايم
اگر دل دليل است، آورده ايم
اگر داغ شرط است، ما برده ايم
اگر دشنه دشمنان، گردنيم!
اگر خنجر دوستان، گرده ايم؟!
گواهي بخواهيد، اينك گواه:
همين زخمهايي كه نشمرده ايم!
دلي سربلند و سري سر به زير
از اين دست، عمري به سر برده ایم!


[+] نوشته شده توسط زوبير در 13:57 | |







چرا تو ای

چرا تو ای شکسعکس عاشقانه - زوج های عاشق (4)ته دل خدا خدا نمی کنی
خدای چاره ساز را چرا صدا نمی کنی
به هر لب دعای تو فرشته بوسه می زند
برای درد بی دوا چرا دعا نمی کنی
به قطره قطره اشک تو خدا نظاره می کند
به وقت گریه ها چرا خدا خدا نمی کنی
سحر زباغ ناله ها گل مراد می دمد
به نیمه شب چرا لبی به ناله وا نمی کنی
دل تو مانده در قفس جدا ز آشیان خود
پرنده اسیر را چرا رها نمی کنی
ز اشک نقره فام خود به کیمیای نیمه شب
مس سیاه قلب را چرا طلا نمی کنی


[+] نوشته شده توسط زوبير در 13:42 | |







بوی غربت

عکس عاشقانه - زوج های عاشق (4)

بوی غربت میدهم اما غریبه نیستم
اگر چه می دانی که در غریبی زیستم
مثل رودی بستر این خاک طی کرده ام
تا بفهمم عاقبت در جستجوی کیستم
روبروی آینه شب تا سحر غم می خورم
تا بفهمم عاقبت سایه ی گم گشته ی کیستم
اگر چون کبک می خوانم اگر چون کوه خاموشم
صدای توست در فکرم خیال توست در ذهنم


[+] نوشته شده توسط زوبير در 13:38 | |







جرم من

جرم من چیست که شیدای نگاهت شده ام
آن قدر واله که انگشت نمایت شده ام
جرم من چیست که در کلبه تنهایی خویش
زاهد گوشه محراب لبانت شده ام
آخر ای اختر تابنده به دامان سپهر
جرم من چیست که رسوای زمانت شده ام
آمدی ساده نشستی به گلیم دل من
جرم من چیست که معشوق نوازت شده ام
ای که از شور جوانی خودت سرمستی
ساغری نوش که ساقی شرابت شده ام
آمدی ساده نشستی و چو طوفان رفتی
هیچ انگار ندیدی که خرابت شده ام
رفتی و بی خبر از خویش نمودی ما را
لحظه ای چند نظر کن نگرانت شده ام
ای که از حال دل من خبری نیست تو را
با خبر باش که من چشم به راهت شده ام


[+] نوشته شده توسط زوبير در 13:30 | |







ای نگاهی زنده

ای آنکه زنده از نفس توست جان من
آن دم که با تو‌ام، همه عالم ازان من
آن دم که با توام پرم از شعر و از شراب
می‌ریزد آبشار غزل از زبان من
آن دم که با توام، سبکم مثل ابرها
سیمرغ کی‌ رسد به بلندآسمان من
بنگر طلوع خنده‌ی خورشید بر لبم
زان روشنی که کاشتی ای باغبان من!
با تو سخن ز مهر تو گفتن چه حاجت است؟
خود خوانده‌ای به گوش من این، مهربان من


[+] نوشته شده توسط زوبير در 13:27 | |







بیا امشب

 


بیا امشب دمی با من کنار بسترم بنشین
من از عشق تو میسوزم تو با خاکسترم بنشین
به اشک چشم و خون دل تو را من آرزو دارم
بیا همچون غبار غم به چشمان ترم بنشین
مرا گفتی که می آیم تو را باور نمی کردم

در این غم خانه هستی به باغ باورم بنشین
به حاتم خانه چشمم اگر دیدی غمی پنهان
قدم بردار از آن چشم و به چشم دیگرم بنشین
به جانم آتش عشقت ببین امشب چه می سازد
مرا دیدی اگر بی جان کنار پیکرم بنشین
زه آه آتش افروزم پیاپی شعله می بارد
بیا آب محبت شو به روی افکرم بنشین
مرا رسوا چو مجنون بیابان گرد می خواهی
مکن ای نازنین دیگر از این رسوا ترم بنشین



[+] نوشته شده توسط زوبير در 13:21 | |







تقصیردلم چیست

 

تقصیر دلم چیست اگر روی تو زیباست
• حاجت به بیان نیست که از روی تو پیداست
• من تشنۀ یک لحظه تماشای تو هستم
افسوس که یک لحظه تماشای تورویاست



[+] نوشته شده توسط زوبير در 12:49 | |







تومثل

تو مثل خواب نسیمی به رنگ اشک شقایق
تو مثل شبنم عشقی به روی پونه عاشق
تو مثل دست سپیده پر از تولد نوری 
تو مثل نم نم باران لطیف و پاک وصبوری
تو مثل مرهم یاسی برای قلب شکسته
تو سایبان امیدی برای یک دل خسته
تو مثل غنچه لطیفی به رنگ حسرت شبنم
تو مثل خنده یاسی و مثل غربت یک غم
تو مثل جذبه عشقی در انتظار رسیدن
در امتداد نوازش گلی زعاطفه چیدن
تو مثل نغمه موجی غریب و آبی و ساده
شبیه شاخه گلی که افق به چلچله داده
تو مثل چکه مهری ز سقف سبز صداقت
تو مثل گریه شعری به روی صفحه غربت
تو مثل لذت رویا تو مثل شوق نگاهی
هزار مرتبه خورشید و صد افق پر ماهی


[+] نوشته شده توسط زوبير در 12:48 | |







دوستت دارم

 

دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌د
ارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوس
تت‌دارم‌
دوست
ت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌
دارم‌
دوست
ت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دا
رم‌
دو
ستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دا
رم‌
دو
ستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دا
رم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دا
رم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دا
رم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دا
رم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دا
رم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دا
رم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دا
رم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دا
رم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دا
رم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دا
رم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دا
رم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دا
رم‌
دوست
ت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دا
رم‌
دوست
ت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌
دارم‌
دوست
ت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌
دارم‌
دوستت‌د
ارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوس
تت‌دارم‌
دوستت‌دار
م‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوس
تت‌دارم‌
دوستت‌دار
م‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌د
وستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌د
وستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دار
م‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوس
تت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌د
ارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌
دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوست
ت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دا
رم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دو
ستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دو
ستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوست
ت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌
دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌د
ارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوس
تت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌د
وستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دو
ستت‌
دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌


[+] نوشته شده توسط زوبير در 12:44 | |







آن شب كه دلي بود

 

آن شب كه دلي بود به ميخانه نشستيم
آن توبه صدساله به پيمانه شكستيم
از آتش دوزخ نهراسيم كه آن شب
ما توبه شكستيم ولي دل نشكستيم..


[+] نوشته شده توسط زوبير در 12:36 | |







اندر دل بی وفای


اندر دل بی وفا غم و ماتم باد
آنرا که وفا نیست ز عالم کم باد
دیدی که مرا هیچ کسی یاد نکرد
جز غم که هزار آفرین بر غم باد


[+] نوشته شده توسط زوبير در 12:9 | |







ای کاش دلم

ای کـــاش دلـــم اســیـــر و بــیـمار نبود

 

در بـــنـــد نــــگاه او گــــرفــتــار نــبـود

 

من عاشق واو زعشق من بی خـبر است

ای کــاش دل و دلــبــــر و دلـــدار نـبود


[+] نوشته شده توسط زوبير در 19:24 | |







من آمدم

من آمده ام که با تو راهی بشوم

 

آنی که تو از دلم بخواهی بشوم

 

دریا بغلم کن! بغلم کن دریا!

می خواهم از این به بعد ماهی بشوم


[+] نوشته شده توسط زوبير در 19:23 | |







من به دونیا

من به دنبال تو می گردم و از عشق خود میگویم
با آب زتو میگویمو از دوری تو
شدم دیوانه چو مجنون زنم بر دامنه کوه
کوه فریاد زند اما تو ز فریاد او بی خبری


[+] نوشته شده توسط زوبير در 19:20 | |







ای عشق

 

 

 

ای عشق همه بهانه از توست من خامشم و ترانـه از توست

 

 

آن بانگ بلنـــــــد صبحگــــــاهی وین زمزمـــــه شبانــه از توست

 

مــــــــــن اندوه خـــویش را ندانم این گریــــه بی بهانــــه از توست

 

ای آتش جـــــــــــان پاکبـــــــــازان در خرمــــــن من زبانــــه از توست

 

افســون شده تو را زبان نیست ور هست همـه فسانه از توست

 

کشتی مــــرا چه بیــــم دریا؟ توفــــــان ز تو و کرانه از توست

گر باده دهی وگر نه غم نیست مست از تو و میخانـــه از توست

 

 

 

 


[+] نوشته شده توسط زوبير در 19:14 | |







گفتم تو شیرین منی

گفتم : تو ش‍‍‍‍ـیرین منی. گفتی : تو فرهـادی مگر؟

 

گفتم : خرابت می شـوم. گفتی : تو آبـادی مگـر؟

 

گفتم : ندادی دل به من. گفتی : تو جان دادی مگر؟

 

گفتم : ز کـویت مـی روم. گفتی :تو آزادی مگـر؟

 

گفتم : فراموشم مکن. گفتی : تو در یادی مگر؟


[+] نوشته شده توسط زوبير در 19:0 | |







ســـ ــینه از آتش دل در غم جانانه بسوخت

آتشی بود در این خانه که کاشانه بسوخت

تنم از واسطه دوری دلبر بگداخت

 

جانم از آتش مهر رخ جانانه بسوخت




[+] نوشته شده توسط زوبير در 18:49 | |







زنده گی یک بازی است


زندگی یک بازی درد آور است . زندگی یک اول بی آخر است
 زندگی کردیم اما باختیم . کاخ خود را روی دریا ساختیم
لمس باید کرد این اندوه را . بر کمر باید کشید این کوه را
زندگی را باهمین غمها خوش است . باهمین بیش و همین کمها خوش است
زندگی را خوب باید ازمود . اهل صبرو غصه و اندوه بود


[+] نوشته شده توسط زوبير در 18:46 | |







کاش امشب

كاش امشب عاشقی هم پا می گرفت

تشنگی هم طعم دریا می گرفت

كاش امشب كوچه های منتظر

یك سلام گرم از ما می گرفت

این سكوت تلخ . دنیای من است

كاش دستت . دست دنیا میگرفت

آسمان ابری ترین اندوه را

از دل سنگین شبها می گرفت

پنجره دلتنگ چشمی آشناست

كاش می شد عاشقی پا می گرفت


[+] نوشته شده توسط زوبير در 17:40 | |







حدیث عشق

 

                       حدیث عشق تو را در ازل سروده خدا  

                              به نام حضرت چشمت غزل سروده خدا

به راویان تو در هر کرانه عیدی داد

                                        برای گفتن تو در ترانه بیتی داد

و بیت بیت تورا دسته کرد با مویت

                                           تمام شعر تبرک شد از بویت

بچرخ ،رقص قلم در میان دست تو است

                        تمام صفحه ی امشب خراب و مست تو است

ورق زدی به قناری شبی که جاری بود

                                       نوید هر قدمت رستن بهاری بود

سرود و نغمه ی تو قطعه قطعه شد آواز

                                       شبیه قصه ی آوازی الهه ی ناز

خدا سرود تورا راوی تو من بودم

                                     برای خواندن این شعر از تو ممنونم

 

 


[+] نوشته شده توسط زوبير در 17:31 | |







خدايا كمكم كن تا ، به همه لبخند بزنم ، اما براي او گريه كنم

خدايا كمكم كن تا ، مغرور باشم ، اما براي او غرورم را له كنم

خدايا كمكم كن تا ، همه را ياري كنم ، اما او را غمخواري كنم

خدايا كمكم كن تا ، قوی و صبور باشم ، اما خود را فداي او سازم

خدايا كمكم كن تا ، با همه دوست باشم ، اما به او عشق بورزم

خدايا كمكم كن تا ، با آدم ها زندگي كنم ، اما براي او بميرم

با تمام وجودم بهت میگم دوستدارم عزیزم


[+] نوشته شده توسط زوبير در 16:17 | |







دعاکردم

دعا کردم تو تنها مال من شی                                               

                                                         تو تعبیر قشنگ فال من شی  

 دعا کردم بدونی چشم براتم                                               
                                                       هنوز دل بسته ی بغض صداتم
اگر بازم دلت با دیگرونه                                                     
                                                                چشات دنبال از ما بهترونه
بذار با یاد تو دلخوش بمونم                                                 
                                                         فقط دل تنگی هات با من بمونه


[+] نوشته شده توسط زوبير در 16:13 | |







چشم خود رابتومی دم

 

 

 


[+] نوشته شده توسط زوبير در 16:10 | |







دفترعشق

 

 

 

                                                   | دفتر عشـــق كه بسته شـد
                                                   | دیـدم منــم تــموم شــــــــــــــــــــــــدم
                                                   | خونـم حـلال ولـی بــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدون
                                                   | به پایه تو حــروم شــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدم
                                                   | اونیكه عاشـق شده بــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــود
                                                   | بد جوری تو كارتو مونــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــد
                                                   | برای فاتحه بهــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــت
                                                   | حالا باید فاتحه خونــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــد
                                                   | تــــموم وســـعت دلــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــو
                                                   | بـه نـام تـو سنــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــد زدم
                                                   | غــرور لعنتی میگفــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــت
                                                   | بازی عشـــــقو بلــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدم
                                                   | از تــــو گــــله نمیكنـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم
                                                   | از دســـت قــــلبم شاكیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم
                                                   | چــرا گذشتـــم از خـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــودم
                                                   | چــــــــراغ ره تـاریكـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــیم
                                                   | دوسـت ندارم چشمای مـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــن
                                                   | فردا بـه آفتاب وا بشـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــه
                                                   | چه خوب میشه تصمیم تــــــــــــــــــــــــــــــــو
                                                   | آخـر مـاجرا بــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــشه
                                                   | دسـت و دلت نلــــــــــــــــــــــــرزه
                                                   | بزن تیر خـــــــــــــــــلاص رو
                                                   | ازاون كه عاشقـــت بود
                                                   | بشنواین التماسرو
                                                   | ...............
                                                   | .........
                                                   | ....
                                                   |.

 


[+] نوشته شده توسط زوبير در 16:8 | |







اینجوری نگام نکن

 

 اینجوری نگام نکن دردو تو چشام نکن

اینجوری نگام نکن با نگات صدام نکن

 

اینطوری نزن به شیشه دلم میشکنه

 

یا اگه میشکنیش تو اینطوری رهام نکن

 

اینجوری نگام نکن با نگات صدام نکن

 

اینجوری نگام نکن دردو تو چشام نکن

 

من اسیر عشق پاکم واسه تو ذره ای خاکم

 

اگه جونمو بگیری واسه تو بازم هلاکم

 

پر زدم تا عشق پاکو توی چشمای تو دیدم

 

جمله دوست دارم رو از لبای تو شنیدم

 

اینطوری نگام نکن دردو تو چشام نکن

اینطوری نگام نکن با نگات صدام نکن

 


[+] نوشته شده توسط زوبير در 13:48 | |







میون هفته

z (416) (1).gif

 

غروبا میون هفته برسر قبر یه عاشق

 

 

یه جوون میاد میزاره گلای سرخ شقایق

 

بی صدا میشکنه بغضش روی سنگ قبر دلدار

 

اشک میریزه ازدو چشمش مثل بارون وقت دیدار

 

زیر لب با گریه میگه: مهربونم بی وفایی

 

رفتی ونیستی بدونی چه جگرسوزه جدایی

 

آخه من تورومی خواستم اون نجیب خوب وپاک

 

اون صدای مهربون *نه سکوت سرد خاک

 

تویی که نگاه پاکت مرهم زخم دلم بود

 

دیدنت حتی یه لحظه*راه حل مشکلم بود

 

توکه ریشه کردی با من*توی خاک بی قراری

 

توکه گفتی با جدایی  هیچ میونه ای نداری

 

پس چرا تنهام گذاشتی توی این فصل سیاهی

 

توعزیزترینی امایه رفیق نیمه راهی

 

داغ رفتنت عزیزم خط کشیدروبودن من

 

رفتی ودیگه چه فایده ناله وضجه وشیون

 

 

توسفرکردی به خورشید*رفتی اونور دقایق

 

 

منوجاگذاشتی اینجا بادلی خسته وعاشق

 

نمی خوام بی تو بمونم*بی تو زندگی حرومه

 

توکه پیش من نباشی*همه چی برام تمومه

 

 عاشق خسته وتنهاسرگذاشت روخاک نمناک

 

گفت جگرگوشه ی عشقودادمش دست توای خاک

 

نزاری تنها بمونه همدم چشم سیاش باش

 

شونه کن موهاشوآروم* شبا قصه گوبراش باش

 

وغروب  با اون غرورش نتونست دووم بیاره

 

پاکشید ازآسمون وجاشودادبه یک ستاره

 

اون جوون داغ دیده بادلی شکسته ازغم

 

بوسه زد روخاک یارودورشدآهسته وکم کم

 

ولی چندقدم که دورشددوباره گریه روسرداد

 

روشوبرگردوندو دادزد

 

به خدانمیری از یاد



[+] نوشته شده توسط زوبير در 12:32 | |







عکسهای .فوتبال بانوان

 

 


کلی عکس که هیچ کجا ندیدین...فوتبال بانوان دیدین تاحالا؟ندیدین دیگه.

ادامه مطلب رو ببینید

 

 


ادامه مطلب

[+] نوشته شده توسط زوبير در 11:41 | |







بچه ها یه سری کارت پستال جدید عشقولانه اماده کردم براتون برید حالشو ببرید خیلی خوشگلند.اگه خواستین بزارین توی وبلاگاتون ولی لینک من رو هم بزارین ها.ادامه مطلب رو ببینید


ادامه مطلب

[+] نوشته شده توسط زوبير در 11:32 | |







هشیار سری بود ز سودای تو مست
خوش آنکه ز روی تودلش رفت ز دست
بی‌تو همه هیچ نیست در ملک وجود
ور هیچ نباشد چو تو هستی همه هست



[+] نوشته شده توسط زوبير در 9:13 | |








 

عشـقــی کـه قلب منـجـــمدم را مذاب کرد
ما را به جــرم با تــو نشستن کبــاب کـرد
یک شعله عشق در شب چشمم نفس کشید
یک آیه از نــــگاه تو را مـستـــجــاب کرد
چشمت همیــشه منتـــظر چــیـز تازه ایست
چیــزی شبـیـــه آنـچه دلـــم را مـجـاب کرد
مانند مرغ گــــم شده آرام و ســـر بـــه زیر
پـســـکوچه های ذهـــن مـــرا انتخاب کرد
لعنت به چشم خستــــه ی بـــارانـــی خودم
یک شب تــمـام نقشــه ی ما را بر آب کرد


[+] نوشته شده توسط زوبير در 8:50 | |







عشق یعنی


 

عشق یعنی سالهای عمر سخت

 

       عشق یعنی زهر شیرین بخت تلخ

 

                  عشق یعنی خواستن له لهزدن                            

            عشق یعنی سوختن پر پر زدن            

                  عشق یعنی جام لبریز از شراب          

 

                        عشق یعنی تشنگی یعنی سراب

 

 

 عشق یعنی لایق مریم شدن

 

عشق یعنی با خدا همدم شدن 

 

      عشق یعنی لحظه های بی قرار

            عشق یعنی صبر یعنی انتظار     

 

                  عشق یعنی از سپیده تا سحر      

                        عشق یعنی پا نهادن در خطر                    

 

  عشق یعنی لحظه ی دیدار یار                      

 

 عشق یعنی دست در دست نگار            

 

       عشق یعنی آرزو یعنی امید

 

             عشق یعنی روشنی یعنی سپید 

 

                   عشق یعنی غوطه خوردن بین موج 

                         عشق یعنی رد شدن از مرز اوج


[+] نوشته شده توسط زوبير در 8:40 | |








صورت ماه به من می گوید

دل تو غمگین است

انعکاس غم چشمانت را

به وضوح ، می شود در آن دید

روزگارت چون ماه ، بی همتا

شادیت مثل ستاره ، روشن

وغم زندگی ات مثل شهاب

تا بفهمی که در این وادی بی انصافی

کسی از دور برایت آرزوهای زیادی دارد

بی گمان خواهم گفت

روز خوبی است برایت فردا


[+] نوشته شده توسط زوبير در 17:49 | |







مهتاب

می تراود مهتاب

           می درخشد شبتاب

                      مانده پای آبله از راه دراز

                                  بر دم دهکده مردی تنها

                                           کوله بارش بر دوش

                                                      دست او بر در ، می گوید با خود :

                                                                غم این خفته چند

                                                                            خواب در چشم ترم می شکند...


 


[+] نوشته شده توسط زوبير در 17:46 | |








سکوت کوچه های تار جانم، گریه می خواهد

تمام بند بند استخوانم گریه می خواهد

بیا ای ابر باران زا، میان شعرهای من

که بغض آشنای ابر گریه می خواهد

بهاری کن مرا جانا، که من پابند پاییزیم

و آهنگ غزلهای جوانم گریه می خواهد

چنان دق کرده احساسم میان شعر تنهایی

که حتی گریه های بی امانم، گریه می خواهد

 


[+] نوشته شده توسط زوبير در 16:40 | |







خالی از هر چه که هست میشم...
از زمین سرد خاکی تا نگاهی  عاشقانه...
بغض شب توی گلو خیلی وقته که نشسته میدونم ...
با خودم میگم تلخی این زمونه رو میسپرم بدست باد ...
چشمامو میذارم روی هم , سیاهی پشت چشممو با یه رنگ خوب پاک میکنم ...
یادمو میدزدمو میبرم به اوج خاطرات گرم تو ...
با دلم آخرین اسم تنهایی شبت رو فریاد میزنم ...
دست سردم میکشم تو خاطرات دلپذیر تو ......
تا خیال ورت نداره فکر کنی رفتی از سرم ...
شمعدونی کنار باغچه رو در میارم ......
با یه بغل آرزوهای داغ داغ میکارمش تو خاک سبز دل تو ...
و از لحظه لحظه های خواندنم هراسی نخواهم داشت ...
یکرنگی نگاهم و با خاطرات نگاه تو موزون میکنم ......
یه ریتم میسازم برای سکوت قصه مون ...
حالا چشممامو باز میکنم به امید بودنت ...
خالی از هر چه که هست ...

هستی, نیستی, هستی ... هستی ...


[+] نوشته شده توسط زوبير در 16:35 | |







بوسه


بوسه یعنی وصل شیرین دو لب
                 بوسه یعنی خلسه
* در اعماق شب
                                                 بوسه یعنی مستی از مشروب عشق
                                                                 بوسه یعنی آتش و گرمای تب
       بوسه یعنی لذت از دلدادگی
                    لذت از دیوانگی لذت ز شب
                                                 بوسه یعنی حس طعم خوب عشق
                                                                طعم شیرینی به رنگ سادگی
بوسه آغازی برای ما شدن
             لحظه‏ای با دلبری تنها شدن
                                                 بوسه سرفصل کتاب عاشقی
                                                                بوسه رمز وارد دلها شدن
       بوسه آتش می‏زند بر جسم و جان
                        بوسه یعنی عشق من با من بمان
                                                شرم در دلدادگی بی‏معنی است
                                                       بوسه بر می‏دارد این شرم از میان
طعم شیرین عسل از بوسه است
            پاسخ هر بوسه‏ای یک بوسه است
                                               بهترین هدیه پس از یک انتظار
                                                       بشنوید از من فقط یک بوسه است
            بوسه را تکرار می‏باید نمود
                                         بوسه یعنی عشق و آواز و سرود
          بوسه یعنی وصل جان‏ها از دو لب
                                          بوسه یعنی پر زدن یعنی صعود.
                              بوسه یعنی شادی و شور و نشاط
                                                      وسه یعنی عشق خالی از گناه
                     بوسه یعنی قلب تو از آنه من
                                   بوسه یعنی تو همیشه ماله من ;-)


[+] نوشته شده توسط زوبير در 16:27 | |







آهنگ جدید و فوق العاده زیبای داريوش اقبالي به نام چنين نخواهد ماند ... با کیفیت اورجینال

http://www.iroonionline.com/attachment.php?attachmentid=244&d=1275592683


ادامه مطلب

[+] نوشته شده توسط زوبير در 17:52 | |



صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 11 صفحه بعد

مترجم سایت

مترجم سایت