ای آنکه زنده از نفس توست جان من
آن دم که با توام، همه عالم ازان من
آن دم که با توام پرم از شعر و از شراب
میریزد آبشار غزل از زبان من
آن دم که با توام، سبکم مثل ابرها
سیمرغ کی رسد به بلندآسمان من
بنگر طلوع خندهی خورشید بر لبم
زان روشنی که کاشتی ای باغبان من!
با تو سخن ز مهر تو گفتن چه حاجت است؟
خود خواندهای به گوش من این، مهربان من
زندگی یک بازی درد آور است . زندگی یک اول بی آخر است
زندگی کردیم اما باختیم . کاخ خود را روی دریا ساختیم
لمس باید کرد این اندوه را . بر کمر باید کشید این کوه را
زندگی را باهمین غمها خوش است . باهمین بیش و همین کمها خوش است
زندگی را خوب باید ازمود . اهل صبرو غصه و اندوه بود
♥خدايا كمكم كن تا ، به همه لبخند بزنم ، اما براي او گريه كنم♥ ♥ ♥خدايا كمكم كن تا ، مغرور باشم ، اما براي او غرورم را له كنم♥ ♥ ♥خدايا كمكم كن تا ، همه را ياري كنم ، اما او را غمخواري كنم♥ ♥ ♥خدايا كمكم كن تا ، قوی و صبور باشم ، اما خود را فداي او سازم♥ ♥ ♥خدايا كمكم كن تا ، با همهدوستباشم ، اما به اوعشقبورزم♥ ♥ ♥خدايا كمكم كن تا ، با آدم ها زندگي كنم ، اما براي او بميرم ♥
عشـقــی کـه قلب منـجـــمدم را مذاب کرد ما را به جــرم با تــو نشستن کبــاب کـرد یک شعله عشق در شب چشمم نفس کشید یک آیه از نــــگاه تو را مـستـــجــاب کرد چشمت همیــشه منتـــظر چــیـز تازه ایست چیــزی شبـیـــه آنـچه دلـــم را مـجـاب کرد مانند مرغ گــــم شده آرام و ســـر بـــه زیر پـســـکوچه های ذهـــن مـــرا انتخاب کرد لعنت به چشم خستــــه ی بـــارانـــی خودم یک شب تــمـام نقشــه ی ما را بر آب کرد
خالی از هر چه که هست میشم...
از زمین سرد خاکی تا نگاهی عاشقانه...
بغض شب توی گلو خیلی وقته که نشسته میدونم ...
با خودم میگم تلخی این زمونه رو میسپرم بدست باد ...
چشمامو میذارم روی هم , سیاهی پشت چشممو با یه رنگ خوب پاک میکنم ...
یادمو میدزدمو میبرم به اوج خاطرات گرم تو ...
با دلم آخرین اسم تنهایی شبت رو فریاد میزنم ...
دست سردم میکشم تو خاطرات دلپذیر تو ......
تا خیال ورت نداره فکر کنی رفتی از سرم ...
شمعدونی کنار باغچه رو در میارم ......
با یه بغل آرزوهای داغ داغ میکارمش تو خاک سبز دل تو ...
و از لحظه لحظه های خواندنم هراسی نخواهم داشت ...
یکرنگی نگاهم و با خاطرات نگاه تو موزون میکنم ......
یه ریتم میسازم برای سکوت قصه مون ...
حالا چشممامو باز میکنم به امید بودنت ...
خالی از هر چه که هست ...
هستی, نیستی, هستی ... هستی ...